English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9760 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
branch switch U کلید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
branch U رشته [دانشی]
branch U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branch U کابلی که از یک کابل اصلی به گره می رود
branch U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch U رشته ساقه
branch U تقسیم
branch U خط ی که یک یا چند وسیله را به شبکه اصلی وصل میکند
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
Y-branch U انشعابفرعی
no branch U شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
branch U [تیرک گوتیک در طاق]
branch U شاخه [دانشی]
no branch U شغل بدون رسته
branch U جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
branch U شعبه زدن
branch U مشتق شدن
branch U منشعب شدن گل وبوته انداختن
branch U انشعاب
branch U شاخه شاخه شدن
branch U شاخه دراوردن
branch U شاخه
branch U شاخ
branch U فرع
branch U بخش
branch U شعبه رشته
branch U جوانه زدن براه جدیدی رفتن
branch U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branch U دایره قسمت
branch U رسته
branch U رشته
branch U شعبه
branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای
branch extension U اتصال شنت
branch head U دهانه ابگیر نهر درجه یک
branch instruction U دستورالعمل انشعاب
branch extension U اتصال موازی فرعی
branch depot U امادگاه رستهای
branch cutter U شاخه بر
root and branch U کاملا
branch cutout U فیوز انشعاب
branch cutoff U دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
branch circuit U مدار انشعابی
branch address U نشانی انشعاب
service branch U انشعاب
basic branch U رسته اولیه
artillery branch U رسته توپخانه
double branch U چهارراهه
branch of a company U شعبه شرکت
every branch of knowledge U هرشاخه ازعلوم
executive branch U فرماندهی
executive branch U officer line : syn
descending branch U شاخه نزولی مسیر گلوله
grid branch U مدار شبکه
duty branch U رسته
connecting branch U اتصال یا پیوستگی
condeitional branch U انشعاب شرطی
root and branch U ازریشه
conditional branch U انشعاب شرطی
case branch U انشعاب شرطی
root and branch U اساسا
branch pipe U پنجه اگزوز
branch office U دفتر شعبه
branch office U شعبه
duty branch U رسته خدمتی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
olive branch U اولاد
branch cutter U اهن دهره
branch duct U مجرایشاخهای
branch clip U گوشیپزشکی
branch lines U شاخه
branch lines U خط فرعی
branch line U شاخه
branch line U خط فرعی
unconditional branch U انشعاب غیر شرطی
fruit branch U شاخهمیوه
To cut off a branch . U شاخه ای را قطع کردن
eco-branch U شعبه زیست بوم [شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
olive branch U شاخ زیتون
air branch U قسمت امور هوایی
What is your branch of study? U رشته تحصیلیتان چیست ؟
Special Branch U سازمانپلیسبریتانیا
Remove something root and branch. U چیزی را از ریشه وبن نابود کردن
branch material position U شغل سازمانی
branch return pipe U لولهبرگشتشاخهای
Dont break that branch off. U آن شاخه رانشکن
branch control structure U ساختار کنترل انشعاب
private branch exchange U مبادله انشعاب خصوصی
branch material curriculum U برنامه اموزش مراکزاموزش رستهای
branch qualified officer U افسر متخصص رستهای
upper branch of meridian U نصف النهار برین
to hold out the olive branch <idiom> [پیشنهاد آشتی کردن]
branch immaterial position U شغل همه رستهای
branch supply pipe U منبعشاخهای
to lop off a branch [from a tree] U شاخه ای را [از درختی] بریدن
lower branch of meridian U نصف النهار زیرین
reach out with an olive branch <idiom> U [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch U [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
foam branch pipe U لوله کف ساز
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
private automatic branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
n way switch U گزینه N راهی
four way switch U کلید صلیبی
two way switch U قطع و وصل کننده برق از دوطرف
on off switch U گزینه قطع و وصل
one way switch U کلید یکراهه
one way switch U کلید یک پل
to switch off U خاموش کردن
three way switch U کلید تبدیل
the switch is on U برق جریان دارد
the switch is on U کلید برق باز است
the switch U فن رو دست
switch over U تعویض کردن برق
switch off U قطع جریان برق
to switch off U رابادیگری قطع کردن
to switch on U روشن کردن
to switch on U اتصال دادن جریان دادن
to switch on U طرف صحبت کردن
tr switch U کلید فرگیر
two way switch U کلید دو راهه
x y switch U کلید ایکس- ایگرگ
the switch is on U چراغ برق روشن است
on-off switch U دکمهروشنوخاموش
on/off switch U دکمهروشنوخاموش
to switch off U قطع کردن اتصال
switch U تغییر جهت دادن
switch U روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
switch U سوزن دوراهی
switch U شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switch U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switch U نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
switch U یچ
switch U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switch U ثیر قرار میدهد
switch U گزینه
switch U راه گزین
switch U وصل کردن برق
switch U تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
switch U سویچ
switch U کلید
switch U راه گزیدن
switch U گزینه راه گزین
switch U تعویض
switch U جریان را عوض کردن
switch U سویچ برق سویچ زدن
switch U چوب زدن
switch U ترکه
switch U تعویض جا
switch U نافم حرکت
standing switch U رودست با مایه ارنج
solenoid switch U کلید مغناطیسی
software switch U گزینه نرم افزاری
snap switch U کلید فنری
switch board U تابلوی برق
single way switch U کلید یکراهه
binary switch U سویچی با دو وضعیت پایدار
sense switch U سوئیچ حساس کنسول کامپیوتری که ممکن است یک برنامه برای پاسخ گیری به ان سیگنال بفرستد
sense switch U گزینهء احساس
starter switch U سوئیچ استارتر
stepping switch U گزینه پلهای
switch cane U نی بوریا
switch contact U کنتاکت اتصال
switch fire U انتقال تیر دادن
switch board U صفحه کلید برق یاتلفن
switch gear U وسیله اتصال
switch horn U سویچ مین شاخک دار
switch indicator U گزینه نما
battery switch U کلید باطری
selector switch U انتخابگر
selector switch U کلید گردان
selector switch U شماره یاب
rotary switch U گزینه چرخشی
ceiling switch U کلید سقفی
ribbon switch U مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
programmed switch U گزینه برنامه ریزی شده
reversing switch U کلید برگشتی
regulating switch U کلید تنظیم
rail switch U دوراهی
pump switch U کلید پمپ
rotary switch U کلید گردان
rotary switch U کلید دورانی
selector switch U گزینه انتخاب کننده
selector switch U گزینه
selection switch U گزینه انتخاب
selection switch U گزینه
scanning switch U کلید انتن
rotary switch U کلیدگردان
rotary switch U کلید دوار
protective switch U کلید محافظ
asleep at the switch <idiom> U متوجه فرصت نبودن ،روی بخت خوابیدن
toggle switch U کلید چندوضعیتی
toggle switch U سویچ چند وضعیتی
toggle switch U کلید اهرمی
toggle switch U گزینه ضامنی
time switch U کلید ساعتی
master switch U کلید اصلی
aerial switch U کلید انتن
antenna switch U کلید انتن
transfer switch U کلید انتقال
Recent search history Forum search
0bteimoor@yahoo.com لطفا این پاراگراف رو برام ترجمه کنین
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com